چکیده: زنان در خانواده وظیفه ی برآوردن نیازهای زیستی اعضای خانواده را تقبل می نمایند، در حالی که روزهای تعطیل بر پایه ی قرارداد های اجتماعی بنا نهاده شده اند. مقایسه ی میزان کارهای روزانه ی زنان خانه دار در یک روز تعطیل و یک روز غیر تعطیل،نشان می دهد که زنان خانه دار در روزهای تعطیل از میزان فراغت کمتری برخوردار هستند.
به عبارتی فراغت مردان در خانه برای زنان کار ایجاد می کند. مردان از این رو می توانند در درون یا بیرون از خانه به فعالیت های فراغتی بپردازند در حالیکه مسئولیت کارهای روزمره خانگی و نگهداری از بچه ها بر عهده ی زنان است.این مقاله همچنین به درک زنان خانه دار از اوقات فراغت و نحوه ی گذران آن نیز می پردازد. مقاله در کلیت خود به فضا ،زمان و فعالیت یعنی سه عامل تعیین کننده در گذران اوقات اشاره دارد.
مقدمه : محول شدن وظیفه ی نان آوری خانواده به مرد از سوی نظام دینی و فرهنگ رایج باعث به وجود آمدن تقسیم کار جنسیتی در خانواده ی ایرانی شده است. وظیفه ی زن عهده داری کارهای مربوط به خانه و خانواده تعریف شده است که پهنه ی وسیعی از پخت و پز گرفته تا نگهداری از کودکان و نظافت را در بر می گیرد. هرچند ورود مدرنیته و تغییر دیدگاه نسبت به اشتغال زن در بیرون از خانه باعث به وجود آمدن طیفی از زنان شاغل گردیده است ، اما کار خارج از خانه به هیچ وجه به معنی از بین رفتن وظایف وی در داخل خانه نیست. کار زن در خانه عمدتاً پاسخ به نیازمندی های زیستی اعضای خانواده است. اما کار برای مردان در خارج از خانه و در " حوزه ی عمومی " تعریف می شود. در این حوزه عموماً روز یا روزهایی در هفته یا سال به عنوان روز تعطیل در نظر گرفته شده است که قطعاً امری قراردادی است و طبیعی و بیولوژیک نیست.
"در تقسیمات اجتماعی، زنان و مردان در حوزهها و لایههای متفاوتی جای میگیرند. زنان غالبا در «حوزه خصوصی» خانواده قرار می گیرند و مراقبتهای عاطفی و انجام امور خانگی را برعهده دارند. در حالی که مردان در «حوزة عمومی» کار، سیاست و فراغت واقع میشوند و تحت حمایت حوزه «خصوصی» قرار میگیرند و زنان به آنها خدمت میکنند." (http://www.anthropology.ir/node/3154)
تحقیق حاضر به این مسئله خواهد پرداخت که اولاً اوقات فراغت زنان خانه دار چگونه می گذرد و تعطیلات چه نقشی در میزان و چگونگی گذران اوقات فراغت زنان خانه دار دارد. ثانیاً چنانکه بپذیریم " سه عامل کلیدی در فراغت عبارت اند از: زمان، فعالیت و فضا" ( همان منبع) هدف این مقاله در راستای بررسی این سه عامل در فراغت زنان خانه دار خواهد بود.
این تحقیق به شکل میدانی با بهره گیری از ابزار مصاحبه ی عمیق انجام شده است. افراد مورد مطالعه ی ما را 5 زن خانه دار 40-45 ساله تشکیل می دهند که همگی از نظر تحصیلات در سطح دیپلم و زیر دیپلم هستند. همچنین از نظر درآمد خانواده تقریباً در یک سطح قرار دارند. نمونه های مورد مطالعه از نظر تعداد فرزندان و سن فرزندان متفاوت هستند. خانواده های مورد نظر همه خانواده هایی منسجم می باشند که اعضای خانواده همگی در کنار هم زندگی می کنند ضمن اینکه تمام کارهای مربوط به خانه به عهده ی مادر خانواده است. دو خانواده ساکن تهران ، یک خانواده ساکن کرج و دو خانواده ساکن شهر قدس بوده اند.
ما در طی مصاحبه های عمیق با هر یک از پنج مورد فوق از آنان خواستیم برنامه ی روزانه ی خود را برایمان شرح دهند. در واقع این مصاحبه دو قسمت داشت ؛ قسمتی مربوط به کارهای روزانه و اوقات فراغت در یک روز عادی و قسمت دوم کارها و فراغت در یک روز تعطیل. ضمن این مصاحبه نسبت به نحوه ی درک آنان از اوقات فراغت نیز اطلاعاتی به دست آوردیم. اوقات فراغت از دیدگاه صاحبنظران علمی اینگونه تعریف می شود :
" اوقات فراغت در مقابل زمانی قرار می گیرد که فرد در الزامات اجتماعی نظام کار درگیر است. بنابراین زمانی است که بیش از هر زمان دیگر فرد می تواند به خودش بپردازد ؛ روابط اجتماعی دلخواه و اختیاری با دیگران برقرار نماید و در آن چه از آن به عنوان اجتماع جامعه ای ، اجتماع دینی ، نهادهای مدنی و ... یاد می شود مشارکت جوید." ( رجب زاده ، 6:1379)
و یا طبق تعریف تورکلیدسن :
" اوقات فراغت به مجموعه ای از اشتغال ها گفته می شود که افراد آن را پس از آزاد شدن از الزامات شغلی ، خانوادگی و اجتماعی به منظور استراحت ، تفریح ، توسعه ی اطلاعات ، فراگیری های مورد علاقه و مشارکت اجتماعی به کار می برند." (تورکلیدسن، 1382: 74 )
اما در ادامه خواهیم دید که تا چه اندازه درک زنان خانه دار از مفهوم فراغت با این تعریف منطبق است.در این بخش ابتدا درباره ی هر یک از مصاحبه شوندگان توضیح کوتاهی داده و در ادامه نکات برجسته مصاحبه ها را به شکل نقل قول صریح یا نقل به مضمون مطرح کرده ایم و سپس با توجه به یافته های تحقیق تحلیل و نتیجه گیری شده است.
1.زهرا ؛ 45 ساله است. دو فرزند 27 و 21 ساله دارد که اولی کارمند و دومی دانشجوست. پدر خانواده ارتشی بازنشسته است و در حال حاضر برای کمک به بودجه ی خانواده به رانندگی می پردازد. خانواده در شهرک اندیشه ی تهران زندگی می کنند. زهرا یک تیپ مذهبی است و با اقوام هم رفت و آمد چندانی مگر در مراسم خاص ندارد. زیاد اهل گردش و بیرون رفتن از منزل نیست. دیپلم دارد. از زهرا خواستیم برنامه ی یک روز عادی را برایمان شرح دهد.او در روزهای غیر تعطیل ساعت 4:45 بیدار می شود و برای پسرش که باید ساعت 5:30 به محل کار خود برود ، صبحانه آماده می کند و بعد از نماز صبح معمولاً چند ساعتی می خوابد. اظهارات زهرا درباره ی اوقات فراغت جالب است :
" البته این را هم بگویم که در ضمن کارهای خانه برنامه های آموزشی تلویزیون را هم تقریباً گوش می کنم چون نمی توانم تماشا کنم و فقط گوش می کنم. اکثر اوقات رادیو راهم در آشپزخانه روشن می گذارم و گوش می کنم. تقریباً اوقات فراغت و استراحتم با کتاب خواندن و مجله و کتاب دعا و خلاصه کارهای جانبی دیگر مثل مربا درست کردن می گذرد و می توانم بگویم بیکاری ندارم. معمولاً شبها را با تلویزیون نگاه کردن و کتاب خواندن می گذرانم."
در روزهای غیر تعطیل هیچ کدام از بچه ها برای ناهار در خانه نیستند اما همسر زهرا حتماً ناهار در منزل صرف می کند. به همین دلیل یکی از کارهای مهم روزانه تدارک ناهار است که معمولاً از ساعت 9 صبح شروع می شود.
زهرا روزهای تعطیل را به چند نوع تقسیم می کند؛اگر مهمان داشته باشند که در اینصورت،
"تمام کارهای یک روز غیر تعطیل را دارم و کارهای اضافه ی دیگری هم انجام می دهم و صبح خیلی زودتر بیدار می شوم و تقریباً تا ظهر که میهمان ها تشریف بیاورند من راه می روم و کار می کنم و بعد از ظهر و بعد از ناهار را کنار میهمان ها می گذرانم و عصری که مهمان ها بروند دوباره تا شب به جمع وجور کردن خانه و آشپزخانه می پردازم و شب تقریباً خسته و زودتر استراحت می کنم."
اگر مهمان نداشته باشند ؛ " باز هم همه ی کارهای یک روز عادی را دارم و تازه باید به بچه ها برسم. لباسهایشان را در ماشین می ریزم و بعد اتو می کنم." اما اگر در یک روز غیر تعطیل به مهمانی بروند وضعیت به گونه ای دیگر است ؛ " خانه ی اقوام دور است و ما زیاد خانه ی فامیل نمی رویم ولی اگر روزی تصمیم بگیریم به مهمانی برویم کارهایم کمتر است. البته باید بچه ها را آماذه کنم. با اینکه دیگر بزرگ شده اند اما هنوز به کمک من احتیاج دارند." زهرا اضافه می کند که اگر خارج شدن از خانه به قصد پیکنیک باشد کارهایش به مراتب بیشتر است و ثعد از بازگشت به خانه هم تا پاسی از شب مشغول شدن ظروف است. به همین دلیل ترجیخ می دهد کمتر به تفریح و گردش بروند.
2. فرح : 45 ساله است. چهار فرزند دارد ؛ سه پسر 26 ،24و 18 ساله و دختری 22 ساله. اولی کارمند و دو نفر دیگر دانشجو هستند. ضمن اینکه کوچکترین فرزند خانواده درگیر کنکور و دختر خانواده درصدد قبولی در آزمون کارشناسی ارشد است. هیچ یک از فرزندان ازدواج نکرده اند. تحصیلات فرح زیر دیپلم است. همسرش بازنشسته و در حال حاضر راننده ی تاکسی است. خانواده در شهر قدس زندگی می کنند. فرح یک تیپ نه چندان مذهبی است که رابطه ی خوبی با همسایگان خود دارد.
در روزهای عادی ساعت 5 بیدار می شود. تا ساعت 8:30 حتی ناهار را هم آماده کرده است. از 10 ـ 8:30 به باشگاه می رود. علاوه بر باشگاه اوقات فراغت وی را مطالعه ی کتاب و مجله پر می کند. کمتر تلویزیون تماشا می کند چون دو فرزندش مشغول درس خواندن هستند و نباید صدای تلویزیون مزاحم آن ها شود. وقتی می پرسیم روز چگونه می گذرد ، جواب می دهد " با سفره پهن کردن و سفره جمع کردن! " ناهار در ساعت 12 صرف می شود در حالی که همسرش ساعت 3 برای ناهار و استراحت به منزل می آید. از طرف دیگر بچه ها ساعت 7 شام می خورند در حالی که همسرش ساعت 9 به منزل می آید و پسر بزرگترش ساعت 10:30 . و به این ترتیب زمان عملاً منقطع شده امکان برنامه ریزی برای فراغت را از بین می برد.در روزهای عادی وظیفه ی خرید به عهده ی فرح و همسرش می باشد " همیشه سه شنبه ها عصر به خرید می رویم و یک گشتی هم می زنیم." علاوه بر آن وظیفه ی گرفتن کتاب از کتابخانه و تحویل آن هم به عهده ی وی است چون " بچه ها درس می خوانند نمی توانند بروند کتابخانه. من می روم هم کتابهاشان را پس می دهم هم هوایی تازه می کنم وگرنه آدم توی این خانه ی ساکت از صبح تا شب دق می کند. " کارهای بانکی خانواده را هم او انجام می دهد.
فرخ نیز روزهای تعطیل را به دو نوع تقسیم می کند ؛
" روزهای تعطیل یا مهمان داریم یا به مهمانی می رویم. اگر مهمان داشته باشیم که از روز قبل مشغول تدارک هستم و پس از رفتن مهمان ها هم تا ساعت ها باید منزل را جمع و جور کنم. تازه باید وسایل بچه ها و همسرم را هم برای روز بعد آماده کنم. اینقدر خسته می شوم که حتی خوابم نمی برد."
اگر برنامه ی روز تعطیل به مهمانی رفتن باشد نسبتاً روز " سبکتری" است .
3.گلی : 42 ساله است و چهار فرزند دارد. تحصیلات زیر دیپلم دارد. دختر بزرگترش ازدواج کرده و یک فرزند دارد و شاغل است و در نزدیکی منزل پدری زندگی می کند. سه فرزند دیگرش 26 ، 20 و 16 ساله هستند که به ترتیب کارمند و دانشجو و محصل هستند. گلی با همسایه ها روابط صمیمانه دارد و بسیار اهل رفت و آمد است. چندان مذهبی نیست. عمده ترین علایق او را رفتن به باشگاه و پیاده روی تشگیل می دهد. همسرش بازنشسته است و در حال حاضر حسابدار یک شرکت خصوصی است. خانواده در تهران زندگی می کنند.
یک روز عادی از ساعت 6:30 با روانه کردن همسرش به محل کار شروع می شود. پس از آن برای خرید نان به نانوایی می رود و بچه ها را بیدار می کند و دخترش را به مدرسه می رساند. نوه اش را از منزل دخترش به مهد کودک می برد . ساعت 9 شروع به آماده کردن ناهار می کند و 11:30 ـ 10 به باشگاه می رود. ظهر دختر و نوه اش را از مدرسه و مهد کودک به خانه می آورد. نگهداری از نوه اش تا ساعت 4 که دخترش از محل کار برمی گردد به عهده ی اوست. " بعد از ظهر همه ی وقتم صرف نگهداری از نوه ام می شود و به هیچ کاری نمی رسم. بچه هم کوچک است هم امانت مردم، باید هر لحظه مراقبش باشم که خدای نکرده اتفاقی نیفتد. " به این ترتیب ساعت 3 بعد از ظهر شروع به تدارک شام می نماید تا همراه با خانواده در ساعت 7 شام بخورند و پس از آن تلویزیون تماشا می کند.
برای گلی تفاوت روزهای تعطیل در این است که دخترش را به مدرسه نمی برد و از نوه اش نگهداری نمی کند. اما معمولاً ذر روزهای تعطیل به منزل دخترش می رود و به او کمک می کند. گلی می گوید :" ما مادر و دختر اصلاً طاقت دوری هم را نداریم اگر او مهمان داشته باشد من می روم کمکش می کنم و اگر من مهمان داشته باشم دخترم به خانه ی ما می آید و برای تدارک مهمانی کمکم می کند."
خرید منزل به عهده ی شوهرش است اما کارهای بانکی و اداری و کارهای مربوط به مدرسه به عهده ی خودش است. درباره ی اوقات فراغتش می گوید :
" هیچ وقت که بیکار نیستم اما اگر فرصتی پیش بیاید خانه ی همسایه مان می روم و بیشتر مواقع با هم به پیاده روی می رویم.اما قبل از اینکه شوهرم بیاید حتماً برمی گردم که غذا را آماده کنم. من خیلی خوش شانس هستم که در این روزگاری که آدم به هیچ کس نمی تواند اعتماد کند یک همسایه ی خوب دارم."
4. رقیه : 42 ساله است و دو فرزند 10 و 15 ساله دارد.تحصیلاتش زیر دیپلم است . رقیه یک تیپ بسیار مذهبی است. همسرش آهنگر است. شوخ طبع و بسیار اهل رفت و آمد به منزل اقوام و همسایگان است. خانواده در شهر قدس زندگی می کنند.
رقیه هر روز با اذان صبح بیدار می شود و کارهای روزانه اش را شروع می کند. همسر و فرزندانش را روانه ی کار و مدرسه می کند و به جمع آوری منزل می پردازد.هر روز به خرید می رود حتی اگر واقعاً چیزی مورد نیاز نباشد!
" بعضی وقت ها هیچ چیزی نمی خواهم بخرم اما صبح ها اگر بیرون نروم تا شب اعصابم خرد می شود. معمولاً ساعت 12 ـ 10 بیرون هستم. البته تا ساعت 10 ناهارم را بار گذاشته ام. موقع برگشتن بچه ها را هم از مدرسه می آورم. "
رقیه درباره ی نحوه ی گذران بعد از ظهر می گوید :
" پس از خواندن نماز یکی دو ساعتی با بچه ها می خوابم . شغل شوهرم جوری است که برای ناهار نمی آید. بچه ها هم بعد از ظهر می خوابند من هم حوصله ام سر می رود. آن موقع هم که همه وقت استراحتشان است و نمی شود خانه ی همسایه هم رفت. البته دو روز در هفته بعد از ظهرها به جلسه ی قرآن می روم که در خانه ی همسایه است."
حدود ساعت 4 بیدار شده و به تکلیف بچه ها نظارت می کند و بعد از آن: " شام را بار می گذارم و بعد از اذان نمازم را می خوانم که یک ساعتی طول می کشد چون کتاب دعا و قرآن هم می خوانم." ساعت 8 همسرش به خانه می اید و شام صرف می شود. معمولاً همسرش بسیار خسته است و ترجیح می دهد زود بخوابد. " شوهرم زود می خوابد اما من اصلاً نمی توانم ساعت 10 شب بخوابم کمی تلویزیون نگاه می کنم و بعد می خوابم. "
روزهای تعطیل همسر رقیه کار نمی کند و معمولاً تمام روز را در خانه است.
" شوهرم جمعه ها از صبح تا شب خانه است. کارهای تعمیراتی خانه را انجام می دهد برای همین هم خانه واقعاً به هم می ریزد و من باید جمع و جور کنم. چون شوهرم خانه است ناهار باید مفصل باشد من خیلی برای ناهار وقت می گذارم. روزهای تعطیل خرید هم نمی روم چون هم همه جا بسته است و هم اینکه اصلاً وقت ندارم. خانه ی همسایه هم نمی روم چون شوهر او هم خانه است. معمولاً مهمانی می رویم و بعد از شام برمی گردیم. "
5. فرخنده : 44 سال دارد . تنها فرزندش 27 ساله و معلم است که هنوز ازدواج نکرده و با پدر و مادر زندگی می کند. همسر فرخنده نظامی است و در عین حال دانشجوی کارشناسی ارشد است. فرخنده تحصیلات زیر دیپلم دارد و یک تیپ کاملاً مذهبی است. معمولاً با اقوام و همسایگان رابطه ای ندارد. هرچند برخی اوقات به منزل خواهر همسرش می رود که در نزدیکی آن ها زندگی می کنند. خانواده ی فرخنده ساکن کرج هستند.
در روز های غیر تعطیل معمولاً ساعت 5 بیدار می شود و به همسر و فرزندش صبحانه می دهد و آن ها را روانه ی محل کار می کند. بعد از رفتن آن ها چند ساعتی می خوابد .
" معمولاً ساعت 9 بیدار می شوم و به کارهای خانه می پردازم. چون برای ناهار تنها هستم معمولاً غذای حاضری می خورم. اوقات بیکاری خود را با تماشای تلویزیون و مطالعه و بافتن پر می کنم. "
همسر فرخنده ساعت 3 به منزل می آید و سپس روانه ی دانشگاه می شود.
" پس از رفتن همسرم به دانشگاه شروع می کنم به آماده کردن شام. اگر فرصت داشته باشم به منزل خواهرهمسرم که همین نزدیکی زندگی می کند می روم. با همسایه ها هیچ گونه رابطه ای ندارم. تا 6 -7 برمی گردم. شوهرم و پسرم ساعت 8 به خانه می آیند و با هم شام می خوریم. مدتی صحبت می کنیم بعد آن ها به کارهای خودشان می رسند من هم مطالعه می کنم . ساعت 11 خاموشی ! "
روزهای تعطیل هم ساعت 8 بیدار می شوند. فرخنده باید ناهار را آماده کند چون همسر و فرزندش در منزل هستند.
" چون همسرم در این روزها درس می خواند تلویزیون هم روشن نمی کنم تا مزاحمش نشوم. اوقات بیکاری خودم را با مطالعه یا بافتنی می گذرانم. البته خیلی کم پیش می آید که بیکار باشم چون باید لباس های شوهر و پسرم را بشویم و اتو کنم. معمولاً هم بعد از ظهر ها یا مهمان داریم یا مهمان هستیم."
بحث و نتیجه گیری
تحلیل برنامه ی روزانه ی زنان خانه دار چند نکته را مشخص می کند. در ادامه این نکات را بیان نموده و با توجه به شواهد به دست آمده به بحث پیرامون آن ها خواهیم پرداخت.
1. تلقی زنان خانه دار از فراغت " اوقات بیکاری " است. با توجه به بار معنایی منفی بیکاری در فرهنگ ایرانی زنان سعی می کنند " بیکار " نباشند. اصولاً زمانی به عنوان بیکاری را برای خود نمی پسندند. اینکه زنان خانه دار اصرار دارند " وقت بیکاری ندارند" قطعاً به این معنی نیست که سراسر روز را مشغول انجام دادن کارهای خانگی هستند بلکه از اطلاق این عنوان بر ساعات فراغت خود بیزارند.
2. مرز روشنی میان کار و فراغت زنان خانه دار وجود ندارد. یکی از عوامل تعیین کننده در فراغت زمان است. به نظر می رسد زنان خانه دار کمتر پیش می آید که زمان خاص و برنامه ریزی شده ای را به فراغت و فعالیت های فراغتی اختصاص دهند. دلیل این امر تیپ کار خانگی است. کار خانگی از برنامه ی کاملاً مشخصی تبعیت نمی کند و پروسه ای مداوم است. آنجا که زهرا از گوش کردن به برنامه های تلویزیون در حین آشپزی می گوید کاملاً بیانگر همین پیچیدگی و ادغام کار و فراغت است. و یا آن جا که فرح گذر روز را در سفره پهن کردن و سفره جمع کردن بیان می کند د ر حقیقت انقطاع مداوم زمان را یادآور می شود که امکان برنامه ریزی برای فراغت را از میان می برد. « نظریه پردازان فمینیست معتقدند که حوزه ی مطالعات فراغت به دلایل مختلف بازنمای ساختار مرد مدار جامعه است. فراغت با در نظر گرفتن موقعیت مردان در جامعه تعریف شده و مورد تحلیل قرار گرفته. در حالیکه نتایج مطالعات به کل افراد جامعه و نه فقط مردان تعمیم داده شده است. به عنوان مثال تفکیک کار وفراغت و یا رهایی از نقش های شغلی در حین فراغت برای زن خانه دار که در حین کار در خانه ممکن است به تماشای تلویزیون ، صحبت با دوستان و ... نیزبپردازد و یا مادری که حتی هنگامی که با خانواده یا تنها به گردش می رود از وظایف نقشی خود جدا نیست نمی تواند قابل کاربرد باشد.» (عالم زاده ، مریم و هوشنگی ، طاهره : 1386)
3. نحوه ی گذران اوقات فراغت بستگی کامل به کار و فراغت دیگر اعضای خانواده دارد. زنان خانه دار اوقات فراغت خود را با زمان کار و فراغت همسر و فرزندانشان تنظیم می کنند. مثلاً چنانکه بچه ها در حال درس خواندن باشند از تماشای تلویزیون اجتناب می کنند. " تعطیلات افراد خانه دار معمولاً تابعی است از تعطیلات همسر ، افراد شاغل و محصل خانواده." ( رجب زاده ، 1379: 52)
4. برخی مواقع فعالیت فراغتی زنان خانه دار به شکلی در خدمت به اعضای خانواده و انجام کارهای خانه می گذرد. مانند مربا درست کردن و یا امانت گرفتن کتاب از کتابخانه برای فرزندان.
5. فراغت زنان خانه دار شکل درون خانگی دارد. "درست به همان شکل که جداسازی کار و فراغت به لحاظ بعد زمانی دشوار است، بسیاری از زنان از فضای یکسانی برای کار و اوقات فراغت بهره می گیرند که عمدتا همان خانه است." (http://www.anthropology.ir/node/3154)
از آن جا که فراغت زنان عمدتاً در خانه سپری می شود نحوه ی گذران آن هم متفاوت است.خواندن کتاب و مجله و تماشای تلویزیون و حتی برپایی جلسات قرآن یا نمازهای طولانی به نوعی گذران فراغت در داخل خانه است. در چند مورد ما با اختصاص زمانی برای باشگاه هم برخورد کردیم که قطعاً مسئله ای بسیار مهمی است و لازم است تحقیقات بیشتری با هدف مطالعه اثرات آن در زندگی زنان صورت گیرد. در همین جا لازم است به خرید به عنوان یک فعالیت فراغتی پرداخته شود. در مصاحبه های فوق مورد رقیه در این زمینه بسیار گویاست که عنوان می کند هر روز بدون توجه به اینکه به چیزی نیاز دارد یا نه ، به خرید می رود. " با گسترش فرهنگ مصرفی، خرید تفننی به عنوان فعالیتی فراغتی، مطلوب زنان میشود. زیرا فرصتی برای خروج از خانه و حضور در مکانهای امن عمومی در اختیار آنها میگذارد." ( همان )
6. در روز های تعطیل غالباً مشغله ی کاری زنان خانه دار بیشتر است. نگاهی به مصاحبه ها کاملاً بیانگر این است که زنان خانه دار در روزهای تعطیل مشغله ی بیشتری نسبت به روزهای عادی دارند. پیش از این نیز عنوان نمودیم که اصولاً تقسیم بندی روزها به تعطیل و غیر تعطیل برای زنان خانه دار ، مفهوم متفاوتی دارد چرا که تیپ کار خانگی با کار بیرون از خانه متفاوت است.
به این ترتیب لازم است فعالیت های فراغتی متناسب با زمینه های فرهنگی و نوع کار خانگی برای زنان خانه دار در نظر گرفته شود. چرا که زنان در هر سه عامل زمان ، فضا و فعالیت " وضعیت نامساعدی برای فراغت دارند. وقت آنها برای اوقات و فعالیت های فراغتی محدود است، فضاهای فیزیکی و اجتماعی که زنان می توانند در آنجا به فعالیت های فراغتی بپردازند، محدود است و در واقع گزینه های اوقات فراغت آنها دچار محدودیت است."
(http://www.anthropology.ir/node/3154)
منابع :
1.تورکیلدسن ، جرج(1382) ، اوقات فراغت ، ترجمه عباس اردکانیان ، انتشارات نوربخش ،تهران
2.رجب زاده ، احمد (1379) ، مصرف کالاهای فرهنگی خانوار در شهر اهواز 1377 ، انتشارات آن ، تهران
3. رفعت جاه ، مریم (1386) ، قدرت ،جنسیت ، فراغت ، همایش معماری کلان اوقات فراغت در تهران ،اردیبهشت 1386
4. عالم زاده ، مریم و هوشنگی ، طاهره( 1386) فضاهای مراکز خرید و فراغت زنان پژوهشی درباره ی استفاده ی فراغتی زنان از دومرکز خرید در تهران ، همایش معماری کلان اوقات فراغت در تهران ،اردیبهشت 1386
نظرات